پس از عهدنامه وردون در 843 میلادی ، سرزمین های امپراتوری فرانک ها به سه قسمت تقسیم شد. فرانک شرقی ، که آلمان امروزی و سرزمین های اطراف آن را تشکیل می داد ، به لویی ژرمن رسید. بعد از امضای این پیمان ، ناآرامی و آشوب مدتی بعد آغاز شد. ابتدا ، اقوام نورمان از شمال اروپا و سپس اسلاوها و مجارها از اروپای شرقی به آلمان هجوم بردند.
در این زمان ، خاک آلمان بر حسب هریک از اقوام ساکن در آن به چهارقسمت تقسیم شده بود:
1-سوآب (محل سکونت قوم آلامانی) 2- باواریا (محل سکونت قوم باویر)
3- فرانکنی (محل سکونت قوم فرانک شرقی) 4-ساکسونی (محل سکونت ساکسون ها)
زوال قدرت خاندان سلطنتی آلمان ، باعث ایجاد اغتشاشات فراوان و هرج و مرجی پیوسته شد.
خاندان ساکسونی
در سال 919 میلادی ، هانری ملقب به شکارچی که فرمانروای ساکسونی بود ، با حمایت فرانکنی خود را پادشاه آلمان نامید و سپس ایالات سوآب و باواریا را مطیع خود گرداند. او سپس با لشکرکشی به خاک فرانسه ناحیه لورن را - که امروزه بخشی از فرانسه است و آلمان و فرانسه بر سر آن بارها با هم جنگیدند - به تصرف درآورد. (925 میلادی)
او سپس برای جلوگیری از حملات مجارها به شرق آلمان ، دژهایی محکم و استوار در آن مناطق برپا کرد. در ضمن ، وی با حمله به اسلاوها ، آنان را از آلمان بیرون راند و ناحیه براندنبورگ – که بعدها پادشاهی پروس در آن تشکیل شد- فتح کرد. آن گاه او در 933 میلادی ، به جنگ با مجارها رفته و در نبردی نزدیک شهر مرسیورگ بر آنها پیروز شد.
پس از این پیروزی بزرگ ، هانری به قدر کافی قدرت یافت تا پسرش ، اوتو، را در 936 میلادی به جانشینی خود انتخاب کند.
اوتو کبیر
اوتو کبیر
اوتو که ملقب به کبیر شده است (936-973) باعظمت ترین پادشاهی بود که از زمان شارلمانی در اروپا حکومت می کرد. اوتو در ابتدای کار با شورش حکام باواریا ، لورن و فرانکنی مواجه شد و برای سرکوب آنان به مدت پنج سال (936-941) تلاش کرد. با این جنگ ، بنیان سلطنت او در آلمان استوار گشت و وی هریک از اقوام خویش را به فرمانروایی سرزمین های شورشی منصوب کرد.
سپس ، ارتش اوتو در نبرد اگسبورگ در 955 میلادی مجارها را آن چنان در هم کوبید که پس از آن ، دیگر جرئت نکردند به خاک آلمان حمله کنند. در همین زمان بود که اوتو به سوی ایتالیا به حرکت درآمد.
نبرد اوتو و مجارها
در زمان فرمانروایی اوتو ، ایتالیا کاملاً از هم پاشیده بود. در مرکز آن ، دولت هایی مانند توسکانی ، اسپولتو و ایالات پاپی وجود داشت. مقام پاپ میان خاندان مهم رم دست به دست می شد و از اهمیت آن کاسته شده بود. در شمال ایتالیا نیز دولتی از هم گسیخته ی لمباردی وجود داشت.
اوتو به دلیل فتوحات درخشان خود ، عزم کرد که ایتالیا را نیز ضمیمه ی متصرفاتش کند؛ به همین دلیل ، لمباردی را فتح کرد و در وارد رم شد. او در 2 فوریه 962 میلادی مانند شارلمانی در کلیسای رم ، تاج بر سر گذاشت و خود را امپراتور نامید. این واقعه ، مقدمه ی تاسیس امپراتوری مقدس روم می باشد که تا 1806 میلادی ، که بدست ناپلئون بناپارت از میان رفت، به حیاتش ادامه داد.
امپراتوری مقدس روم در هنگام تاسیس (962 میلادی)
البته این تاجگذاری چندان هم برای آلمان خوب نبود. از این پس ، امپراتوران آلمان خود را وقف لشکرکشی های مداوم و رفع شورش های متوالی می کردند و همین موضوع سبب شد تا این امپراتوری در طی قرون متمادی ، از حالت یکپارچگی خویش فاصله گیرد ؛ برای مثال ، پس از تاجگذاری اوتو ، در شهر رم سه بار طغیان اتفاق افتاد و اوتو با بی رحمی سران شورش را گردن زد تا مانع از آغاز شورش دیگری شود.
پایان سلطنت خاندان ساکسونی
با مرگ اوتو کبیر ، امپراتوری او نیز تنها طی 25 سال از میان رفت. فرزند و نوه ی او ، اوتو دوم و سوم ، وقت خود را بیش تر در ایتالیا گذرانده و از امور آلمان غافل شدند. هم زمان ، آلمان در جنگ میان سرکردگان و حکام محلی می سوخت و هرج و مرج بر این کشور چیره گشته بود.
بعد از مرگ اوتو سوم ، حکومت به فرمانروای باواریا ، هانری ملقب به مقدس ، رسید که خود از خاندان ساکس بود. پس از او ، سلطنت به خاندان فرانکنی رسید (1024-1125) و بعد از آن هم خاندانی از سوآب اقتدار سلطنتی را بدست آوردند (1137-1250). مشخص ترین واقعه دوره ی حکومت خاندان سوآب ، جدال میان روحانیت به رهبری پاپ از یک سو و امپراتور آلمان از سویی دیگر بود.
لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
موفق باشید.
جستار بسیار جالبی در مورد امپراتوری روم نوشتی . نگاشته هایت عالی است .
امیدوارم شب یلدایت به شادمانی باشد